پویندگان فن و مهارت

راهی برای تقویت توان دستان جوان از طریق مهارت و فن

پویندگان فن و مهارت

راهی برای تقویت توان دستان جوان از طریق مهارت و فن

یه روز یه ترک ، یه رشتی و یه اصفهانی

یه روز یه ترک بود ...
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.
 
شجاع بود و نترس.

در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود ، با کمک دیگر مبارزان ترک ، در برابر دیکتاتوری ایستاد او برای مردم ایران ، آزادی می خواست
و در این راه ، زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست تا فرزندان این ملک ، طعم آزادی و مردمسالاری و رهایی از استبداد را بچشند.یه روز یه رشتی بود...
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی.او می توانست از سبزی جنگل های شمال و از دریای آبی اش لذت ببرد و عمری را به خوشی و آرامش سپری کند
اما سرزمین اش را دوست داشت و مردمانش را و برای همین در برابر ستم ایستاد
آنقدر که روزی سرش را از تنش جدا کردند.
 
یه روز یه اصفهانی بود...
 
اسمش حسین خرازی
وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ، جانش را برداشت و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره.کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان.آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ، خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت.
 
یه روز یه ...
ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و ... !تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
 
و به صرافت شکستن قفل دوستی ما افتادند
و از آن پس "یه روز یه ... بود" را کردند جوک تا این ملت ، به جای حماسه های اقوام این سرزمین که به عشق همدیگر ، حتی جانشان را هم نثار کرده اند ،  به  "جوک ها " و "طعنه ها" و "تمسخرها" سرگرم باشند و چه قصه غم انگیزی!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد